سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

تعداد بازدید کنندگان

0

مهمانهای امروز

49737

بازدید کل

موضوعات وبلاگ

لوگوی ما

سخنان رهبر انقلاب - استراتژیست کوچک

لینک دوستان

حاج رضا
استراتژیست کوچک

لوگوی دوستان

آرشیو

بهار 1385

صدای ماندگار

 

چهارشنبه 85/3/17 ساعت 11:25 عصر

سخنان رهبر انقلاب نویسنده:صفار

بسم الله الرحمن الرحیم

سال روز ارتحال ابر مرد زمانه خمینی کبیر(ره) را تسلیت عرض میکنم.

در نبود امام راحلمان و با وجود رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای کمبودی احساس نمی کنیم.روز ارتحال امام وقتی به سخنان ایشان گوش می دادم با تمام وجود برای داشتن چنین رهبری احساس غرور قوت و افتخار کردم.برای اینکه از تاثیر وزیبایی کلام کاسته نشود عین بیانات ایشان را از سایت www.leader.ir می آورم:

بسم‏اللَّه‏الرّحمن‏الرّحیم‏

الحمدللَّه رب العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابى‏القاسم المصطفى محمّد و على اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیةاللَّه فى الأرضین.

قال‏اللَّه الحکیم فى کتابه: «بسم‏اللَّه الرّحمن الرّحیم. الم تر کیف ضرب اللَّه مثلا کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فى السّماء. تؤتى اکلها کل حین بأذن ربها و یضرب اللَّه الامثال للناس لعلّهم یتذکّرون».

هفده سال از غروب این خورشید فروزان، از افق دید ما، گذشت؛ هفده سال از آن شب و روز اندوهبار - که ملت ایران را در ماتم فرو برد - گذشت. امام عزیز ما از چشم ما ناپدید شد؛ جسم او از میان ما رفت؛ ولیکن حقیقت امام، فکر امام، روح امام، درس امام و مکتب امام در میان ملت ما و در میان امت اسلامى باقى ماند. این شجره‏ى طیبه - همچنانى که در این آیه‏ى شریفه تلاوت شد - شاخ و برگ بر سرتاسر فضاى زندگى امت اسلامى گسترانید؛ روزبه‏روز ریشه‏دارتر شد؛ روزبه‏روز مستحکمتر شد. این کلمه‏ى طیبه و شجره‏ى طیبه‏ى «جمهورى اسلامى» است که محصول آن، بیدارى در دنیاى اسلام و مجد و عظمت و پیشرفت در کشور ما و میان مردم ما بود. ملت ما از این شجره‏ى طیبه، میوه‏هاى شیرینى را چید که براى یک ملت، این ثمرات شیرین، حیاتى است.

نکته‏ى اول این است که ما ملتى گمنام و دنباله‏رو سیاست قدرت‏هاى بیگانه بودیم؛ ملتى منفعل در مقابل تصمیم‏گیرى دولت‏هاى متنفذ بودیم؛ یک روز امریکا، قبل از آن انگلیس، یک روز روس؛ اما این شجره‏ى طیبه ما را به یکى از اثرگذارترین ملت‏هاى عالم و اثرگذارترین کشور و ملت در این منطقه تبدیل کرد. این، اعتراف دشمنان ماست. ما ملتى بودیم خودباخته و به نیروهاى درونى خودمان ناآشنا و بى‏اعتقاد، و به زرق و برق بیگانگان چشم دوخته و فریفته؛ ولى این شجره طیبه ما را به ملتى با ابتکار، با اعتماد به نفس، با حرف‏هاى نو و تازه در زمینه‏هاى گوناگون تبدیل کرد. ثمرات شیرین این شجره‏ى طیبه، امروز هزاران محقق و پژوهشگر، هزاران عالم و دانشمند، هزاران مغز متفکر و سرانگشت کارآمد در انواع و اقسام عرصه‏ها و صحنه‏هاست؛ چه در علوم انسانى، چه در علوم تجربى، چه در مسائل اجتماعى، چه در سیاست و چه در دین. امروز ما کشورى هستیم با جمعیت غالباً جوان، پُرانگیزه، باایمان و داراى همه‏ى شرایط پیشرفت.

ثمرات این شجره‏ى طیبه در همه جاى دنیاى اسلام هم قابل مشاهده است؛ مسلمانان جهان بیدار شده‏اند و هویت اسلامى خودشان را بازیافته‏اند؛ آنها از مسلمانى خودشان احساس عزت کرده‏اند. در کشورهاى اسلامى، جوانان، دانشگاهیان، روشنفکران و نخبگان، دلشان مجذوب هدف‏هاى اسلامى است و براى آن ارزش قائلند؛ براى آن تلاش مى‏کنند. در دنیاى اسلام، ملت‏هایى از برکت این شجره‏ى طیبه، هویت حقیقى و هویت ملى و اسلامى خودشان را بازیافته‏اند و با اینکه در طول سالیان متمادى در پنجه‏ى قدرت ابرقدرت‏ها بوده‏اند، احساس قدرت کرده‏اند. امروز فلسطین یک نمونه است، عراق یک نمونه است، شمال آفریقا نمونه‏هاى متعدى دارد، لبنان یک نمونه است. آرمان، اسلام و استقلال در میان این ملتهاست و آنها امیدوارانه و پُرانگیزه تلاش مى‏کنند. اینها ثمرات همان شجره‏ى طیبه‏اى است که این مرد بزرگ، این عبد صالح، با قیام خود و با خصوصیات منحصربه‏فرد خود توانست غرس کند.

نکته‏ى دوم این است که عامل اصلى پیشرفت امام بزرگوار ما و موفقیت او این است که به یک اصل قرآنى، به یک حقیقت قرآنى، با همه‏ى وجود، با همه‏ى دل، ایمان آورد و با همه‏ى توان در راه آن تلاش و کار کرد. آن اصل قرآنى همان چیزى است که در این آیه‏ى شریفه‏ى «ان تنصروااللَّه ینصرکم و یثبت اقدامکم» و در آیات متعدد دیگر از آن یاد شده و بر آن تأکید شده است: اگر خدا را نصرت کنید، خدا هم شما را نصرت خواهد کرد؛ اگر در راه خدا قدمى بردارید، خداوند متعال هم شما را ده‏ها و صدها قدم جلو خواهد برد. این، اصل قرآنى و یک حقیقت است؛ یک قانونى الهى است. نصرت خدا به معناى نصرت دین اوست. دین خدا، فقط طهارت و نجاست نیست، فقط اعمال ظاهرى دینى نیست؛ دین خدا یعنى برنامه‏ى سعادت بشر در دنیا و آخرت. این برنامه همان‏طور که ضامن رشد و اعتلاى معنوى جوامع بشرى است، ضامن زنده کردن استعدادهاى فکرى و رشد دادن به شخصیت و توانایى‏هاى آنها هم هست. دین خدا همچنانى که به معنویت نظر دارد، به زندگى دنیایى انسان هم نظر دارد و براى خوشبختى انسان برنامه دارد. امیرالمؤمنین (علیه‏الصّلاةوالسّلام) در نهج‏البلاغه، هدف از بعثت نبى مکرم اسلام را این‏گونه معین مى‏کند: «لیثیروا لهم دفائن العقول»؛ تا گنجینه‏هاى خرد را در درون مردم استخراج کند و به فعلیت برساند. در زیارت اربعین سیدالشهداء (علیه‏السّلام) هم مى‏خوانیم: «لیستنقذ عباده من الجهالة و حیرة الضلالة»؛ قیام حسینى براى این است که ابرهاى جهل و غفلت را از افق زندگى انسان‏ها برطرف کند و آنها را عالم کند؛ آنها را به هدایت حقیقى برساند. نصرت خداى متعال در واقع معنایش این است که در جهت احیاى سنت‏هاى الهى قدم برداریم؛ در طبیعت و جامعه اثر بگذاریم؛ در بیدار کردن فطرت‏ها اثر بگذاریم؛ براى نجات انسان از مجموعه‏ى عوامل بدبختى و تیره‏روزى تلاش کنیم. این، نصرت ماست براى دین خدا. امام براى نجات و رهایى کشور و ملت خود، این حقیقت قرآنى را به کار گرفت و خدا را نصرت کرد؛ قیام و اقدام کرد. خداى متعال هم او را نصرت کرد و به حرکت او برکت بخشید؛ به یک قدم او صد قدم پاسخ گفت. ما نصرتى را که خودمان درباره‏ى دین خدا مى‏کنیم - نسبت این را - با نصرتى که خدا مى‏کند، اگر بخواهیم بسنجیم، از نسبت یک به صد و یک به هزار هم بیشتر است. ما یک قدم برمى‏داریم؛ اما خداوند متعال نصرتش را وقتى شامل حال ما مى‏کند، در حقیقت صد و هزار قدم ما را به جلو مى‏برد. بنابراین، فاصله‏ى بین نصرت ما و نصرت خدا، بسیار زیاد است.

براى نجات یک کشور، میلیون‏ها عامل و فعل و انفعال لازم است: عوامل طبیعى، عوامل انسانى، عوامل بین‏المللى، عوامل سیاسى و اقتصادى. مجموعه‏ى این عوامل باید به کار بیفتد تا یک ملتى بتواند در زندگى خودش تحول ایجاد کند. این عوامل، دست ما انسان‏ها نیست و با اراده‏ى ما ارتباط مستقیمى ندارد؛ اما ما وقتى که «قیام للَّه» مى‏کنیم، خداى متعال با یک حرکت ما هزاران و میلیون‏ها حرکت و فعل و انفعال را در فضاى زندگى اجتماعى به وجود مى‏آورد و تحول ایجاد مى‏شود؛ عیناً مثل طبیعت. شما یک نهال کوچک را در خاک فرو مى‏کنید - از شما فقط همین کار است. این، کار کمى است - اما این نهال با میلیون‏ها فعل و انفعال در خاک و در خودِ بافت گیاهى، در فضا و هوا به یک درخت بزرگ تبدیل مى‏شود؛ شاخ و برگ مى‏دهد؛ میوه مى‏دهد و نسبت به آن وضعیت اول، صدها و هزارها برابر تغییر پیدا مى‏کند. کار شما در مقابل آن همه فعل و انفعالات هیچ است؛ اما اگر شما همان کار کوچک را که نشاندن این نهال در زمین است، انجام ندهید، این همه فعل و انفعالات انجام نمى‏گیرد. امام «قیام للَّه» کرد و خودش با همه‏ى وجود وارد میدان شد. با فریاد خود، با تلاش خود، با قبول زحمات، ملت را پاى کار آورد. با این حرکت و با این عزم راسخ، خداوند متعال آن میلیون‏ها عامل و فعل و انفعال را بر این حرکت مترتب کرد و آنچه اتفاق افتاد، به یک معجزه شبیه بود؛ یعنى تشکیل نظامِ مبتنى بر اسلام در یک نقطه‏ى حساس؛ به خاطر این حرکت امام، که البته آماج دشمنى و کینه‏ى همه‏ى صاحبان زور و زر در سرتاسر عالم است؛ اما بر خلاف نظر آنها، این حقیقت تحقق پیدا کرد.

نکته‏ى سوم این است که یک واقعیت شگفت‏آورى در انقلاب ما وجود دارد که این انقلاب را یک حالت استثنایى مى‏بخشد و آن این است که در قوانین علوم اجتماعى درباره‏ى انقلاب‏ها، مى‏گویند انقلاب‏ها همچنانى که یک فرازى دارند، اوجى دارند، یک فرودى هم دارند؛ مثل سنگى که شما پرتاپ مى‏کنید؛ تا وقتى که قدرت بازوى شما پشت سر این سنگ است، برخلاف جهت جاذبه‏ى زمین حرکت مى‏کند؛ اما وقتى این قدرت از جاذبه‏ى زمین کمتر شد، این سنگ به سمت جاذبه‏ى طبیعى زمین برمى‏گردد. آن قوانین مى‏گویند تا وقتى شور و انگیزه‏ى انقلابى در مردم هست، انقلاب‏ها به سمت جلو حرکت مى‏کنند، اوج مى‏گیرند، بعد هم بتدریج این شور و هیجان و این عاملِ حرکت به پیش، کم مى‏شود و در مواردى تبدیل به ضد خود مى‏شود؛ انقلاب‏ها سقوط مى‏کنند و برمى‏گردند پایین. انقلاب‏هاى بزرگ دنیا که در تاریخ دویست سال اخیر ما اینها را مى‏شناسیم، بنا بر همین تحلیل، همه با آن نظریه قابل انطباق هستند؛ اما انقلاب اسلامى از این تحلیل جامعه‏شناختى بکلى مستثناست. در انقلاب اسلامى پادزهرِ فرود انقلاب در خود این انقلاب گذاشته شده است. بارها عرض کرده‏ایم که تجسم انقلاب در «جمهورى اسلامى» و در «قانون اساسى جمهورى اسلامى» است. نویسندگان قانون اساسى که از نظر امام و مکتب امام درس گرفته بودند، در خود این قانون عامل تداوم‏بخشِ انقلاب را گذاشته‏اند: پایبندى به مقررات اسلامى و مشروعیت بخشیدن به قانون، مشروط بر این که بر طبق اسلام باشد؛ و مسأله‏ى رهبرى.

من چند سال قبل در مقایسه‏ى بین نظام جمهورى اسلامى و نظام شوروى سابق - که امریکایى‏ها و غربى‏ها توانستند نظام شوروى را مضمحل کنند و طمع بسته بودند که همان جریان را نسبت به انقلاب اسلامى انجام بدهند - گفتم که تفاوت‏هاى این دو نظام، تفاوت‏هایى است که نمى‏تواند محکومِ یک قانون باشند. در نظام جمهورى اسلامى، اساس حرکت بر پایبندى به مبانى است. آن چیزى که به عنوان مبدأ مشروعیت این نظام محسوب مى‏شود، یعنى ولایت الهى که منتقل مى‏شود به فقیه، مشروط است به پایبندى بر احکام الهى. آن کسى که در رتبه‏ى رهبرى نشسته است، اگر نسبت به آرمان‏هاى اسلامى، نسبت به قوانین اسلامى از لحاظ نظرى یا عملى، بى‏قید شود، از مشروعیت مى‏افتد و دیگر اطاعت او بر کسى واجب نیست، بلکه جایز نیست. این، در خود قانون اساسى، یعنى در خود سند اصلى انقلاب، ثبت شده است. بنابراین، شما اگر امروز به امواج دشمنى و کینه‏ورزىِ دشمنان انقلاب اسلامى نگاه کنید، مى‏بینید که مهم‏ترین آماج دشمنى آنها با همین دو سه اصلى است که مربوط به این عامل تضمین‏کننده و نگهدارنده‏ى انقلاب است. لذا این انقلاب شکست‏خوردنى نیست؛ این انقلاب فرود آمدنى نیست؛ این انقلاب از سیر و حرکت خود باز نمى‏ایستد؛ چون جامعه‏ى ما یک جامعه‏ى مؤمن و دینى است و دین و ایمان اسلامى در اعماق دل مردم، از همه‏ى قشرها، نفوذ دارد؛ مردم به معناى حقیقى کلمه به دین معتقدند. بنابراین، آن چیزى که جزو ارزش‏هاى دینى باشد، براى مردم معتبر است و حراست از آن که در قانون آمده است، از نظر مردم یک وظیفه است. الان شما مشاهده مى‏کنید که شانزده سال بعد از رحلت امام و بیست‏وشش سال بعد از پیروزى انقلاب اسلامى، دولتى بر سر کار مى‏آید که شعار اصلىِ آن، پیروى از آرمان‏هاى اسلام و انقلاب و عدالت است و مردم هم رأى و دل و خواست و جهت حرکتشان همین است. هر چند دشمنان، مخالفان و کینه‏ورزان بین‏المللىِ این ملت و این انقلاب و نظام جمهورى اسلامى درباره‏ى این ملت جور دیگرى فکر مى‏کنند؛ اما ما مردم خودمان را مى‏شناسیم و این مردم حقیقت خودشان، دل خودشان، جهتگیرى خودشان را که همان جهتگیرى عمیق اسلامى است، در انتخاب‏هاى خود و در حرکت و شعارهاى خود به‏روشنى نشان مى‏دهند.

نکته‏ى چهارم این است که سرمایه‏اى که امام براى کشور و ملت ما ذخیره کرده است، یک سرمایه‏ى تاریخى و حیاتى است. این سرمایه و ذخیره‏ى ارزشمند، استقلال سیاسىِ ماست؛ خودباورى ملى ماست؛ خودباورى فرهنگى ماست؛ ایمان عمیق مردم ماست؛ شجاعت ملت و مسؤولان ما در مقابل تهدیدهاى دشمن و فریب نخوردن در برابر تمجیدها و تطمیع‏هاى اوست؛ اینها درس‏هایى است که امام عزیز ما در طول ده سال با نفس گرم خود، با روش خود، با ممشاى خود، به ملت ما درس داد و فضاى کشور ما پُر است از این درس ارزشمند. ما باید این ذخیره را نابود نکنیم؛ ما باید این ذخیره را نفروشیم؛ ما باید این ذخیره و سرمایه‏ى ارزشمند را راکد هم نگذاریم و آن را مصرف روزانه‏ى سیاسى خودمان هم نکنیم، بلکه باید این ذخیره را با دقت و مراقبتِ تمام حفظ کنیم و از سود این ذخیره و سرمایه‏ى ارزشمند، آینده‏ى کشور و تاریخ خودمان را بسازیم.

عزیزان من! کشور ما در مسیر رشد و پیشرفت افتاده است و از آن حالت خواب‏آلودگى و رخوتى که در طول ده‏ها سال بر او تحمیل شده بود، با انقلاب عظیم ما و نظام جمهورى اسلامى ما، بیرون آمده است. ما در کشورمان هم منابع طبیعى فراوان و هم منابع انسانى بسیار ارزشمندى داریم.

امروز هر حرکت علمى و تحقیقى که بخواهد در علوم مختلف در این کشور انجام بگیرد، استادان کار و محققان مى‏توانند ده‏ها، صدها، هزارها ذهن آماده را براى افتادن در این کار پیدا کنند. ما امروز در همین مسأله‏ى فناورى هسته‏اى - که مسأله‏ى روز ملت ما و مسأله‏ى روز دنیاست - با اینکه سابقه‏اى هم نداشتیم و از دیگران هم چیزى به وام نگرفتیم، توانسته‏ایم صدها جوان مؤمن و اندیشمند و کارآمد، با مغزهاى فعال و با سرپنجه‏هاى هنرمند و قدرتمند، گرد بیاوریم، تا بتوانند این بار سنگین را براى ملت ما بر دوش بگیرند و به پیش ببرند. و در همه‏ى بخش‏ها همین‏طور است. منابع طبیعى و منابع انسانى در کشور ما فراوان است. دولت‏هاى قبلى زمینه‏هاى زیادى را فراهم کردند، امروز هم بحمداللَّه دولتِ کار و تلاش و مجاهدت بر سر کار است و باید از زمینه‏هاى آماده‏شده‏ى قبلى حداکثر استفاده را بکنند؛ نقایص قبلى را باید جبران کنند و از هماهنگى و همدلى این ملت عظیم و قدرشناس حداکثر استفاده را بکند، تا کشور ما که در مسیر رشد و پیشرفت هست، باز هم جلو برود و گردنه‏هاى گوناگون را طى کند و خود را به قله‏ى زندگى - که حق ملت ایران است - نزدیک کند. اما آنچه براى بناى آینده‏ى ما لازم است:

اولاً، تقویت ایمان دینى است، که ستون اصلى کار است. بدون ایمان دینى - که دراین ملت داراى عمق هم هست - کارى پیش نمى‏رفت، بعد از این هم کارى پیش نمى‏رود. باید ایمان دینى تقویت شود.

دوم، عدالت، که بزرگترین نیاز انسان‏هاست. باید عدالت به عنوان یک پرچم برافراشته در دست مسؤولان قواى سه‏گانه و مسؤولان کشور باشد و به دنبال عدالت حرکت بکنند.

سوم، باید علم را - که مایه‏ى اقتدار ملى است - همه جدى بگیرند و دنبال کنند. کشورى که مردم آن از علم بى‏بهره باشند، هرگز به حقوق خود دست نخواهد یافت. نمى‏شود علم را از دیگران گدایى کرد. علم، درون‏جوش است؛ درون‏زاست. باید استعدادهاى یک ملت به کار بیفتد تا یک ملت به معناى حقیقى کلمه عالم بشود.

چهارم - علاوه‏ى بر اینها - آنچه که زمینه و بستر به کار گرفتن ایمان و عدالت و علم است، اتحاد ملى و آرامش در سطح کشور است. اگر در کشور آرامش نباشد، نه از علم مى‏شود بهره‏بردارى کرد، نه از ایمان، و نه مى‏شود عدالت را در جامعه مستقر کرد.

امروز دشمنان این ملت، بزرگترین جایزه را به کسى مى‏دهند که بتواند این پایه‏ها را متزلزل کند و با ایمان مردم بجنگد؛ ایمان به خدا، ایمان به مردم، ایمان به راه و ایمان به موفقیت را در دل‏هاى مردم تضعیف کند. امام داراى این چهار ایمان بود: ایمان به خدا، ایمان به مردم، ایمان به این راه و ایمان به موفقیت حتمىِ آخر کار. این ایمان‏ها در دل مردم، آنها را به حرکت، به اندیشیدن، به پیش رفتن، وادار مى‏کند. آن کسانى که ایمان به خدا، ایمان به مردم، ایمان به این راه، ایمان به موفقیت را در مردم تضعیف کنند، براى دشمن کار کرده‏اند. دشمن، بزرگترین جایزه را به این افراد مى‏دهد. همچنین آن کسانى که با حرکت علمى کشور مخالفند؛ آن کسانى که دانشگاه‏ها، مراکز تحقیقى، مرکز علمى را مى‏خواهند از علم و از تحقیق و پژوهش دور کنند، براى دشمن کار مى‏کنند. دشمن، بیشترین جایزه را حاضر است به این افراد بدهد. آن کسانى که علیه امنیت ملت کار مى‏کنند، وحدت ملى را مخدوش مى‏کنند، به عنوان حمایت از اقوام، مى‏خواهند وحدت ایرانى را - این اقوام، همه ایرانى‏اند؛ همه وفادار به ایرانند و همه خود را ایرانى مى‏دانند و به آن مفتخرند - متزلزل کنند، براى دشمن کار مى‏کنند.

وظیفه‏ى دستگاه‏هاى مسؤول است که دشمنان ملت را درست بشناسند؛ ایادى دشمن را در میان مردم بدانند؛ جهتگیرى‏هاى دشمنان را بشناسند و از حق ملت دفاع کنند؛ از امنیت ملت دفاع کنند؛ از دانش‏پژوهى و پیشرفت علمى در کشور دفاع کنند؛ این وظیفه‏ى دستگاه‏هاى مسؤول است.

نکته‏ى آخر: این شجره‏ى طیبه‏اى را که امام بزرگوار غرس کرد و خداى متعال برکت بخشید و شاخ و برگ آن را این‏چنین گسترده کرد، همه با هم باید حفظ کنیم؛ هم مسؤولان، هم آحاد مردم، هم نخبگان سیاسى، هم نخبگان علمى، هم اهل حوزه، هم اهل دانشگاه، هم کارگر و هم همه‏ى قشرهاى دیگر. این، وظیفه‏ى همه است؛ همه، انقلاب و کشور را باید از خود بدانند؛ همه، نظام جمهورى اسلامى را باید از خود بدانند؛ همه، امت جمهورى اسلامى‏اند. ما آن کسانى را غریبه مى‏دانیم؛ از این دایره خارج مى‏دانیم، که براى دشمن کار مى‏کنند. آن کسى که امام و راه امام و وصیت‏نامه‏ى امام را قبول دارد، او «خودى» است؛ آن کسى که استقلال ایران برایش داراى اهمیت است و به آن پایبند است، «خودى» است؛ آن کسى که عزت این ملت و پیشرفت علمى این ملت را دنبال مى‏کند، او «خودى» است. غریبه‏ها کسانى هستند که مشتاق سلطه‏ى امریکایند؛ آن‏ها کسانى هستند که در خانه، براى دزدِ کمین گرفته کار مى‏کنند و به نفع او اقدام مى‏کنند. غریبه آن کسى است که بلندگوى افکار و اهداف دشمنان این ملت است. آن کسى که سخن ملت را مى‏گوید، آن کسى که از زبان این ملت حرف مى‏زند، آن کسى که با دشمنان این ملت دشمنى مى‏کند، آن کسى که در راه مصالح این ملت در هر بخشى قدم برمى‏دارد، جزو سربازان جمهورى اسلامى است. آن کسانى که عمداً در قول و عمل، وحدت را مى‏شکنند و حرکت در جهت خواست دشمن مى‏کنند، اینها در مقابل جمهورى اسلامى صف‏آرایى مى‏کنند. البته «خودى»ها مراقب باشند؛ غفلت نکنند. گاهى دیده مى‏شود بعضى از «خودى»ها از سر غفلت و نادانى - گاهى هم به‏ندرت، بعضى ناجوانمردانه - تحت تأثیر کینه‏هاى شخصى، کارِ غریبه‏ها را مى‏کنند! این افراد باید به‏هوش باشند.

این ملت حرکت کرده است؛ این ملت قیام کرده است؛ این ملت بخش مهمى از این راه را پیش رفته است؛ این ملت اقتدار خود را به دشمنان خودش نشان داده است؛ این ملت همان ملتى است که بیست‏وهفت سال است همه‏ى دستگاه‏هاى استکبار جهانى علیه او کمر بسته‏اند، تصمیم گرفته‏اند، هم‏قسم شده‏اند و نتوانسته‏اند آن را شکست بدهند و به زانو دربیاورند.

این ملت شایسته‏ى آن است که انسان براى او مجاهدت کند؛ تلاش کند؛ کار کند. این کشور استعداد مجد و عظمت دارد؛ این کشور مى‏تواند به جایگاه تاریخى خود، که شعاع پراکندن به همه‏ى دنیاست، برسد. ما در این راه حرکت کرده‏ایم و این ملت راه‏هاى دشوارى را پیموده است و باز هم با تلاش مى‏تواند این راه را به پایان برساند. چند جمله درباره‏ى تبلیغات دشمنان عرض کنم:

این کولى‏بازى‏هاى تبلیغاتى که علیه ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى در دنیا، عمدتاً امریکایى‏ها و رسانه‏هاى صهیونیستى و امپراطورى خبرى وابسته‏ى به صهیونیسم، به راه مى‏اندازند، روى چند نقطه دائم تأکید مى‏کنند و دائم یاوه‏گویى‏هاى خودشان را تکرار مى‏کنند، براى اینکه شاید بتوانند جوّ دنیا را علیه نظام جمهورى اسلامى و علیه ملت ایران تحریک کنند. آن چند نقطه: اول، این‏که علیه ایران اجماع جهانى است! دوم، این‏که ایران تهدید جهانى است! سوم، این‏که ایران در صدد

ساختن بمب و سلاح هسته‏اى است! چهارم، این‏که ایران ناقض حقوق بشر است! همه‏ى حرکت تبلیغاتى دشمن بر روى این چند جمله تکیه دارد و همین‏ها را با زبان‏هاى مختلف، با انواع ترفندها، در دنیا تکرار مى‏کنند. البته حقیقت براى ملت ما و براى بسیارى از هوشمندان عالم هم روشن است؛ اما من به طور مختصر جمله‏یى عرض مى‏کنم:

علیه ایران هیچ اجماعى وجود ندارد. این دروغِ امریکایى‏ها و چند متحد امریکا در دنیاست. در حرکت شجاعانه‏ى فناورى هسته‏اى در ایران، صد و شانزده کشور غیرمتعهد از ایران حمایت کردند؛ سازمان کنفرانس اسلامى از ایران حمایت کرده است؛ دولت‏هاى مستقل، همه از ایران حمایت مى‏کنند. آن کسانى هم که با فشار امریکا و زیر رودربایستى با امریکا گاهى واسطه مى‏شوند که حرف‏هاى آنها را براى ما تکرار کنند، خودشان آهسته به ما مى‏گویند این را امریکایى‏ها از ما خواسته‏اند؛ نظر خود ما این نیست! کشورهاى دنیا، کشورهایى که مى‏خواهند آینده‏ى خودشان را تأمین کنند، همه با انحصار فناورى هسته‏اى در چند کشور دنیا مخالفند. این که هیچ کشورى حق ندارد به فناورى هسته‏اى دست پیدا کند، یعنى تا بیست سال دیگر همه‏ى کشورهاى گوناگون دنیا باید براى تأمین انرژى خودشان دست گدایى به سمت چند کشور غربى و اروپایى دراز کنند و از آنها انرژى بطلبند، براى اینکه بتوانند زندگى خودشان را اداره کنند. چه کسى، کدام کشور، کدام ملت، کدام مسؤول صادق یک کشور حاضر است این را بپذیرد؟! امروز ملت ما در این راه گام جلو گذاشته است و پیشقدم شده است؛ شجاعانه در این راه ایستاده است. ملت‏هاى جهان هیچ‏گونه علیه این کار انگیزه‏اى ندارند، تا اجماعى داشته باشند؛ اجماع بین چند کشور انحصارطلبِ سیاسى است و اجماع اینها ارزشى ندارد. ملت‏ها و کشورهاى دنیا، همه در زبان و در دل، ملت ایران و حرکت نظام جمهورى اسلامى را در این راه تأیید مى‏کنند و آن را مى‏پسندند.

تبلیغات‏چى‏هاى امریکایى و صهیونیستى مى‏گویند ایران یک تهدید جهانى است! ایران براى هیچ کشورى تهدید نیست؛ همه هم مى‏دانند که واقعیت در مورد ایران این است. ما هیچ همسایه‏اى را تهدید نکرده‏ایم؛ ما با همه‏ى کشورهاى این منطقه روابط دوستانه و برادرانه داریم. روابط کشور ما و دولت‏هاى ما با کشورهاى اروپایى روابط سالم و خوبى است و در آینده که گاز در تأمین انرژى نقش بیشترى پیدا مى‏کند، این روابط با اروپا بهتر هم خواهد شد؛ چون آنها به گاز ما احتیاج دارند. روابط ما با دنیاى عرب، دوستانه و خوب است و مهم‏ترین مسأله‏ى ما در جامعه‏ى عربى، فلسطین است. ما در این مسأله آنچه را که آنها در دلشان هست، بر زبان مى‏آوریم و آن را با صراحت بیان مى‏کنیم. ما در قضیه‏ى فلسطین، یک موضع بسیار شفاف و روشنى داریم که ملت‏هاى عربى این موضع را با همه‏ى وجود دوست دارند و از اینکه ما آن را ابراز مى‏کنیم، احساس عزت مى‏کنند. همه‏ى مسؤولان کشورهاى عربى هم دلهایشان همین را مى‏خواهد؛ اگر چه بر اثر بعضى از ضرورت‏ها شاید نمى‏توانند به این صراحت که ما ابراز مى‏کنیم، بیان کنند. روابط ما با کشورهاى گوناگون این منطقه و آسیا و مناطق دیگرِ جهان، روابط دوستانه است. آنها حق ایران، نقش ایران، تأثیر ایران را مى‏دانند و براى آن اهمیت قائلند. روابط ما با روسیه هم روابط خوبى است. روس‏ها بخوبى مى‏دانند که اگر در ایران یک دولت طرفدار امریکا بر سر کار بود، چه به روز آنها مى‏آمد. ما منافع مشترکى با آنها داریم؛ در آسیاى میانه، در خاورمیانه و در خود این منطقه منافع مشترکى با آنها داریم. ما با دنیا مشکلى نداریم. ما هیچ تهدیدى براى دنیا نیستیم و این را همه‏ى دنیا مى‏دانند. امریکایى‏ها با کولى‏بازىِ تبلیغاتىِ خودشان مى‏خواهند مطلب را بر افکار عمومى دنیا مشتبه کنند. البته نتوانسته‏اند، باز هم نخواهند توانست.

مطلب بعدى آنها این است که ایران دنبال بمب هسته‏اى است! این، یک حرف نامربوط و غلط و دروغ محض است. ما بمب هسته‏یى لازم نداریم. ما هیچ آماج و هدفى نداریم که بتوانیم بمب هسته‏اى را در آن جا مصرف کنیم. ما به کارگیرى سلاح هسته‏اى را با احکام اسلامى مخالف مى‏دانیم؛ این را صریحاً بیان کرده‏ایم. ما تحمیل هزینه‏ى ساخت سلاح هسته‏اى و نگهدارى آن را بر ملت خودمان یک تحمیل بیجا و بى‏مورد مى‏دانیم. ساخت چنین سلاحى و نگهدارى آن، هزینه‏هاى زیادى دارد و ما به هیچ‏وجه جایز نمى‏دانیم که این هزینه بر مردم تحمیل شود؛ ما احتیاجى نداریم. ما داعیه‏ى تسلط بر دنیا، مثل امریکایى‏ها، نداریم که بخواهیم سلطه‏ى زور بر دنیا داشته باشیم و احتیاج به بمب هسته‏اى داشته باشیم؛ بمب هسته‏اى و قدرت انفجارى ما، ایمان ماست؛ و جوانان و مردم ما که در دشوارترین میدان‏ها با کمال قدرت و با همه‏ى ایمان ایستاده‏اند و باز هم خواهند ایستاد. پشت سر این تبلیغات دروغین و کمربسته‏ى این دروغ‏ها، دستگاه‏هاى سیاسى و تبلیغاتى امریکایى‏ها هستند و صهیونیست‏ها هم همراه آنها و در کنار آنها به امریکایى‏ها کمک مى‏کنند. آنچه که هست، مربوط به آنهاست. من به مسؤولان امریکایى، به این تیم و گروهى که امروز اداره‏ى امریکا را در دست گرفته‏اند و داعیه‏ى رهبرى دنیا را دارند، مى‏خواهم دو سه مطلب را بگویم. اى کاش بشنوند؛ اى کاش فکر کنند؛ اى کاش بفهمند! من به آنها مى‏گویم:

شما خودتان را با دولت ما مقایسه کنید؛ رئیس‏جمهورتان را با رئیس‏جمهور ما مقایسه کنید. دولت شما امروز در داخل امریکا منفورترینِ دولت‏ها در تاریخ ایالات متحده است؛ این را در نظرسنجى‏هاى خودشان به همه‏ى دنیا اعلام کرده‏اند. امروز دولتى که در امریکا بر سر کار است، در تاریخ ایالات متحده، از همه‏ى دولت‏ها از نظر مردم امریکا منفورتر است. شما این را مقایسه کنید با دولت ما، که امروز دولت ما یکى از محبوب‏ترین دولت‏ها بعد از مشروطه تا امروز است؛ در طول این صد سال.

رئیس‏جمهور شما - آقاى بوش - وارد هر جاى دنیا که مى‏شود، با تظاهرات مخالف مردم و با نفرت مردم مواجه مى‏شود؛ در اروپا این‏طور است، در آسیا این‏طور است، در آفریقا این‏طور است. در امریکاى لاتین، دولت‏ها با شعار مخالفت با امریکا سر کار مى‏آیند. امروز شما نگاه کنید: در پرو، در اکوادور، در ونزوئلا، در بسیارى از کشورهاى امریکاى لاتین، داوطلبان ریاست جمهورى شعار ضد امریکایى که مى‏دهند، مردم اینها را انتخاب مى‏کنند. منفور بودن از این بالاتر؟! مردم امریکا در مکالمات معمولىِ تلفنىِ خودشان از ناحیه‏ى دولت‏شان امنیت ندارند؛ یعنى به مردم خودشان آن‏قدر اطمینان ندارند که اجازه بدهند آنها آزادانه تلفن کنند؛ تلفن‏ها را به صورت قانونى - قانون گذرانده‏اند که تلفن‏ها را کنترل کنند! - کنترل مى‏کنند. این، وضع شماست.

شما وضع خودتان را با وضع ما در داخل کشور مقایسه کنید؛ با سفرهاى مسؤولان کشور ما مقایسه کنید؛ با سفر اندونزى رئیس‏جمهور ما و با سفرهاى رؤساى جمهورىِ قبلىِ ما به لبنان، سودان، پاکستان و به جاهاى دیگر مقایسه کنید و ببینید مردم در این کشورها چه شور و شوقى نسبت به رؤساى جمهور اسلامى ایران نشان مى‏دهند. چرا این‏ها را نمى‏فهمید؟! چرا اعتراف نمى‏کنید؟ شما در عراق به اعتراف خودتان سیصد میلیارد خرج کردید، تا بتوانید دولتى بر سر کار بیاورید که دست‏نشانده و مطیع امر شما باشد - ملت عراق با آنها لج کرد - و نتوانستید. (این سیصد میلیارد، اعتراف خودشان است؛ اما احتمالاً بیش از اینها خرج کرده‏اند.) در فلسطین همه‏ى تلاش خودتان را به کار بردید، تا دولت حماس بر سر کار نیاید؛ نتوانستید. ملت فلسطین على‏رغم شما، دولت حماس را انتخاب کردند. فشارهاى گوناگون از اطراف بر دولت فلسطین وارد کردید؛ ولى مردم فلسطین از لج شما همبستگى‏شان را با این دولت بیشتر کردند. در لبنان مأموران عالى‏رتبه‏ى وزارت خارجه‏ى امریکا به بیروت رفتند و چند ماه در آن‏جا ماندند، که شاید بتوانند لبنان را در پنجه‏ى خودشان بگیرند و مقاومت را در لبنان تضعیف کنند و یک لبنانِ دنباله‏رو اسرائیل به وجود بیاورند؛ نتوانستید. مردم لبنان با شما لج کردند. همه جاى دیگر هم همین‏طور است. چرا آقاى بوش اعتراف نمى‏کند که با رفتار خودش امریکا و ملت امریکا را در دنیا منفور کرده؛ چرا اعتراف نمى‏کنید که ضعیف شده‏اید؟ چرا اعتراف نمى‏کنید که تیغتان در دنیا کُند شده است؟ باز هم تهدید مى‏کنید.

پیام رئیس‏جمهور ما به رئیس‏جمهور امریکا را مقایسه کنید با پیام غیرمؤدبانه و سخیف امریکایى‏ها - این پیام چند روز قبل در دنیا منتشر شد - که خارج از عرف دیپلماتیک و لبریز از تکبر حماقت‏آمیز، پُر از تهدید و حرف‏هاى پوچ بود. شما اگر مى‏توانستید به جمهورى اسلامى آسیب بزنید، در این بیست‏وهفت سال یک دقیقه را هم تلف نمى‏کردید. وزیر خارجه‏ى اسبق امریکا صریحاً گفت من باید ریشه‏ى ملت ایران را بکَنم؛ او گور به گور شد؛ اما ملت ایران روزبه‏روز رشد بیشترى کرد.

شما از حقوق بشر حرف مى‏زنید! شما از مخالفت با تروریسم حرف مى‏زنید! دولتى که زندان گوانتانامو و زندان ابوغریب و جنایت‏هایى از قبیل جنایت حدیثه و جنایت اخیر کابل، ده‏ها و صدها، در پرونده‏اش هست، غلط مى‏کند راجع به حقوق بشر حرف بزند.

شما براى اینکه ایران را تهدید کنید، مى‏گویید ما قادریم کارى کنیم که حرکت انرژى در این منطقه تأمین شود؛ اشتباه مى‏کنید. دست از پا در مورد ایران خطا کنید، حتماً حرکت انرژى در این منطقه به خطر جدى خواهد افتاد؛ این را بدانید. و شما هرگز قادر نیستید امنیت انرژى را در این منطقه تأمین کنید.

ما شروع کننده‏ى جنگ نیستیم؛ ما با هیچ دولتى سر جنگ نداریم؛ ما آرمان بلندى داریم که همه‏ى نیروى خودمان را مى‏خواهیم صرف کنیم، تا به آن آرمان برسیم و آن، ساختن ایرانى است که خوشبختى مادى و معنوىِ این ملت را تأمین کند و بتواند الگویى باشد براى ملت‏هاى دیگر. (ملت‏هاى دیگر خودشان مى‏دانند؛ خودشان تلاش مى‏کنند.) ما مى‏خواهیم این کشور بزرگ و این ذخایر عظیم انسانى و طبیعى را - که خداى متعال به دست این ملت و به دست مسؤولان سپرده است - در جاى خود، به شکل صحیح خود، به کار بگیریم و این ملت را از زیر بار تحقیرى که در طول چند صد سال نسبت به او انجام گرفته، خارج کنیم. این ملت احساس عزت مى‏کند؛ احساس قدرت مى‏کند، حق هم دارد؛ این ملت، عزت دارد؛ قدرت دارد؛ منتها ما را عقب نگه داشته‏اند؛ هم دستگاه‏هاى استبداد و حکومت‏هاى دیکتاتورى فاسد و هم پشتیبانان خارجى خبیث و بدخواه و بددل آنها. امروز ملت ما، ملت آزادى است. ما مى‏خواهیم این راه را با قدرت، با چشم باز، با همبستگى ملى برویم و کارى به کسى نداریم؛ تهدیدى براى کسى نیستیم؛ اما به آرمان‏هاى خودمان پابندیم؛ به منافع ملى‏مان پایبندیم و آن کسى که منافع ما را تهدید کند، تیزى خشم این ملت را خواهد دید.

پروردگارا! آنچه گفتیم، آنچه شنیدیم، براى خودت و در راه خودت قرار بده؛ آن را از ما قبول کن؛ ما را در راه خودت ثابت‏قدم بدار؛ ما را از بندگان شایسته و صالح خود قرار بده؛ نیت‏هاى ما و دل‏هاى ما را پاک و خالص کن؛ امام عزیز ما را در میان اولیاء و بندگان صالح خودت رتبه‏اى ارجمند بده؛ شهداى عزیز ما را با شهداى صدر اسلام محشور کن؛ ملت‏هاى مسلمان را از سختى‏ها، بدبختى‏ها، ذلت‏ها نجات بده؛ ملت ایران را در راه پُربرکتى که در پیش گرفته است، روزبه‏روز بیشتر تأیید کن؛ قلب مقدس ولى‏عصر (ارواحنافداه) را از ما راضى و خشنود بگردان؛ مسؤولان خدمتگزار مردم را موفق و مؤید بدار؛ دشمنان این ملت را منکوب کن؛ شر آنها را به خودشان برگردان.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاتة


نظرات دیگران ( )

 

Copyright © 2004-2005 kheybar.ir